منطقه و بیداری اسلامی
یا حسین روز عاشورا آن رایت آزادگى که در دست تو بود کلاس فشرده تاریخى اى بود برای همه نسلها یا حسین کربلاى تو مصاف نبود منظومه بزرگ هستى بود در آن صحراى سرخ آتشگون یا حسین اگر قیام قامتت در خون نشست اما پیام نهضتت برخاست یا حسین پرچم خونین حق بر دوش توست تو مظهر شدیدترین حالات احساسى انسان هستی یا حسین تو با قیام خونین خود اعلام کردی تنها جمالی که سزاوار است انسان به او عشق بورزد و در راه رسیدن به قرب و تحصیل رضای او همه چیز خود را فدا کند جمال خداست آری امام حسین (علیه السلام) تنها فدای خدا و شهید دین خداست نه شهید راه آزادی منهای ایمان به خدا
یا ابا عبدالله تو در عاشورا عشق را معنى کردی و قیام تو اسلام را زنده ساخت و شهادت تو حضور همیشگى در همه زمان ها و و مکانه است، یا حسین کربلا خون تو را خون خدا را همواره بر چهره افق مى پاشد و غروب هنگام سرخى آسمان مغرب را به شهادت مى گیرد تا آن جنایت هولناک را هر چه آشکارتر بنمایاند و چشم تاریخ را بر این صحنه همیشه خونین بدوزد و گوش زمان را از آن فریادهای تندر گونه آن عاشوراى دوران ساز پر کند اى حسین اى شراره ایمان تو با نامردان تبهکار مردانه در آویختى آنان آن چنان در بعد حیوانیت فرو رفته بودند که با داشتن ابزار شناخت چون کران و کوران نور خداوند را در برابرشان نمی دیدند و ندای قرآن ناطق را نمی شنیدند و یا خود را به کوری و کری زده بودند .
یا حسین تو مظهر آیات خدایىو این صفت از پدر و جد تو در جوهر توست عباس درس مردانگى به عالم آموخت على اصغر طفل شش ماهه ات اگر بر مرگ خنده و تبسم نکند پس چه کند یا حسین اگر درکربلا بى کس و یاور گشتى اینک چشم بگشا و ببین که خلق جهان مرید و یاور توستعاشوراى تو انفجارى از نور و تابشى از حق بود که بر اندیشه ها تجلى کرد و شکوفا شد یا حسین تو تاریخ را به حرکت آوردى و زبان زمان را به سرودن حماسه هاىزیباى ایثار و جهاد و شهادت گشودى لحظه لحظه تاریخ را عاشورا ساختى و جاى جاىسرزمین ها را کربلا کردی.
عاشورا پیش از آن که واقعه ای تاثیرگذار باشد فرهنگی عمیق است برای آزاد زیستن، نهضت اصلاحی و مقدس امام حسین (ع) حادثه عظیم و اثرگذاری در تاریخ اسلام میباشد که از یک سو اوضاع سیاسی و اجتماعی موجود را دستخوش تغییرات اساسی کرده و از سوی دیگر نتایج روحی و معنوی عمیقی به جای گذاشت حادثه ای که یک جمعیت هفتاد و دو نفری از نظر روحی یک جمعیت سی هزار نفری را شکستدادند و دیری نگذشت که از حیث سیاسی و اجتماعی بازتاب سریع قیام امام حسین (ع) وقوع قیامها و حرکتهای متعددی در شهرهای اسلامی شد که اوضاع نظام خلافت و ارکان حکومت اموی را متزلزل کرد.
مظلومیت قیام امام حسین (ع) و پیامرسانی و آگاهیبخشی بازماندگان و حاملان رسالت عاشورایی موجب بروز یک تحول روحی و خوددرگیری اخلاقی در جان جماعتخفته آن روز گردید چرا که این قیام توانست افراد را علیه خود بشوراند و آنها را از درون دچار تحول و برانگیختگی نماید وجدان خفته مردم سستعهد از نو بیدار شد و کوفیان از پیمانشکنی خود تاسف خوردند قیام عاشورا موجی شدید از احساس گناه در وجدان مسلمانان برانگیخت که از یک طرف شعله قیام و دستشستن از جان را در آنان برمیافروخت و از طرف دیگر نفرت و دشمنی با عاملان فاجعه را در آنان تقویت میکرد.
امام حسین (ع) به عنوان یک مصلح توانست در ملت اسلام حماسه و غیرت ایجاد کند حمیت و شجاعت و سلحشوری به وجود آورد و با شهادت خویش در پیکره امت اسلامی خونی را به جوشش آورد که در رونق دوباره اسلام تاثیرگذار شد او با روشهای خاص تبلیغی خود در طول مبارزه و قیام توانست پیام اسلام را به بهترین وجهی به مردم برساند و پس از شهادت وی کاروان اسیران حضرت علی بنالحسین (ع) و حضرت زینب (س) بهترین مبلغ پیام او شدند که در آگاهی بخشی جامعه آن روز بسیار موثر بودند.
در اثر این قیام بنیاد کاخ ظلم واژگون گردید و اسلام تجدید حیات یافت و رونقی در دین پدید آمد این کار را امام حسین (ع) بدین صورت انجام داد که با حرکات قهرمانانه خود شخصیت معنوی مسلمانان را بیدار و احیاء کرد به آنان حس استغناء و بینیازی و درس بردباری در شداید داد و در آنها حماسهای را که مرده بود زنده کرد احساس بردگی و اسارتی را که از اواخر زمان عثمان و تمام دوره معاویه بر روح جامعه اسلامی حکمفرما بود تضعیف کرد و ترس را فروریخت و به اجتماع اسلامی شخصیت داد زیرا امویان شخصیت اسلامی را در میان مسلمانان از بین برده بودند.
امام حسین(علیه السلام) انگیزهاش در این نهضت مقدس صرفاً احیای ذکر خدا متجلی ساختن جمال اعلای خدا در عالم انسان و حرکت دادن عالم انسان به سوی عالم قرب لقا و رضوان خدا بود امام حسین(علیه السلام) نیز علت اساسی نهضت و قیام خود را احیای اسلام و زنده نگه داشتن دین خدا نشان داد و در جواب فرماندار مدینه که آن حضرت را دعوت به بیعت با یزید می کرد فرمود: اگر بنا شود آدمی مثل یزید حاکم بر امت گردد در این صورت باید فاتحة اسلام خوانده شود و ماتم برای دین خدا گرفته شود من باید برای روشن نگه داشتن چراغ روشنگر اسلام کشته شوم پس آن شرف و کمال جاری که شایسته شأن امام حسین (علیه السلام) است شرف شهادت در راه احیای دین خدا و کمال روشن نگه داشتن نام خدا بر زبانهاست وگرنه موضوع آزادیخواهی و عدالتطلبی و زیر بار نرفتن در سایر افراد مردم حتی کافران نیز دیده میشود.
قیام امام حسین (ع) که تجلی اخلاق عزت و سرافرازی در برابر اخلاق ذلت و تسلیمپذیری بود نوعی اخلاق بلندنظرانه که دیدگاه انسان را به دنیا و زندگی و دلبستگیهای آن دگرگون میساخت پدید آورد که عمومیت یافتن آن میتوانست جامعه را از بنیاد اصلاح کند امام حسین (ع) و یارانش در مبارزه مکتبی خود بر ضد بنیامیه اخلاق عالی اسلامی را با همه صفا و طراوت آن نشان دادند در کربلا از امام حسین (ع) صفاتی ظهور کرد که نمایانگر تعالی روح و شان والای او بود صفاتی مانند: فداکاری و گذشت و ایثار، ایمان قوی، صبر، رضا و تسلیم، عمل بر محور حق، شجاعت روحی و صلابت.
برانگیختن روحیه مبارزهجویی و طرد اخلاق تسلیمپذیری و یاسآفرینی در میان مسلمانان وضعیت اخلاقی حاکم بر جامعه اسلامی اخلاق مصلحتاندیشی و گریز از مواجهه با ظلم و ستم بود قیام عاشورا این اخلاق تسلیمپذیری را به اخلاق مبارزه و ایستادگی در برابر ظلم تغییر داد این قیام با فروریختن موانع روحی و اجتماعی بازدارنده انقلاب روح مبارزهجویی را در مسلمانان برانگیخت و آنان را علیه بنیامیه به حرکت واداشت.
در جامعه آن روز بر مردم اخلاق شکست و ناامیدی حاکم بود خلق و خوی منفی ترس و یاس در میان آنان رواج داشت امام حسین (ع) کوشش کرد تا این اخلاق منفی و شکستپذیرانه را دگرگون سازد او بر آن بود تا اخلاق جدید را در چشم امت و در وجدان و ضمیر آنان جایگزین کند تا از این شکست روحی که به آن تن داده بودند رهایی دهد از این رو امام همه نیرو و امکانات خویش را برای مبارزه تجهیز نمود و نه تنها خویش بلکه همه یاران و فرزندان و اهلبیتخود را در این راه فدا کرد تا راه را بر اخلاقیات شکست ببندد بدین سان امام با برنامهای شگفتآور و دقیق اراده و وجدان امت شکست خورده را به آنان باز گردانید و اخلاق شکستخوردگی را از ساحت آنها طرد نمود.
در واقع فاجعه هولناک کربلا و شهادت حسین بن علی (ع) و یارانش و به اسارت رفتن خاندان نبوت و افشاگریهای سفیران انقلاب امام علی بن حسین (ع) و حضرت زینب (س) در کوفه و شام موجب بیداری مردم شهرهای مختلف و پی بردن به عمق جنایات بنیامیه گردید در اثر این قیام ماهیت واقعی حکومت سفیانیان برای مردم حقیقتطلب آشکار شد بسیاری از مردم دریافتند که ماهیت این حکومت نه از نظر شکل و بنیان آن و نه از نظر شیوه زمامداری و اجرای قوانین و دستگاه قضاوت بر اساس اسلام نبوده بلکه ماهیتی ضد اسلامی دارد.
سخنرانی حضرت زینب (یا ام کلثوم) در کوفه و سرزنش آن مردم آنها را دگرگون کرد تا جایی که مردم دست بر هم میزدند و گریه میکردند حضرت زینب با خطبه خود و جوابهای کوبندهای که به ابن زیاد داد او را در کاخ خود در کوفه رسوا نمود وقتی اسرا را به کاخ ابنزیاد آوردند او خطاب به زینب گفت: خدا را شکر که شما را رسوا کرد و نشان داد که آنچه میگفتید دروغی بیش نبود حضرت زینب (س) گفت: سپاس سزاوار خدایی است که ما را به محمد گرامی داشت جز فاسق دروغ نمیگوید جز بدکاره رسوا نمیشود و آن ما نیستیم دیگرانند.
و خداوند به حسین در عصر عاشورا گفت: یا حسین ای جان آرام گرفته که در عاشورا به سوی من بازگشتی ای حسین عزیزم بیا بیا به دامن خودم که تو محبوب منی هم من از تو خشنودم و هم تو از من خشنودی بیا داخل بندگان خاص و بهشت مخصوص من شو او میخواست ایمان به خدا و عشق به لقای او را در دلها ایجاد کند و در سایة این عشق و ایمان به خدا احکام آسمانی قرآن را در میان جامعه جاری سازد در نتیجه عالم انسان در مسیر قرب به خدا و نیل به حیات ابدی به حرکت درآید در این صورت طبیعی است که سایر اهداف از حریت و آزادی اقامة قسط و عدل حفظ حقوق و... به طور جامع و کامل تحقق مییابد امام حسین(علیه السّلام) با قیام خونین خود اعلام کرد تنها جمالی که سزاوار است انسان به او عشق بورزد و در راه رسیدن به قرب و تحصیل رضای او همه چیز خود را فدا کند جمال خداست آری امام حسین(علیه السّلام) تنها فدای خدا و شهید دین خداست نه شهید راه آزادی منهای ایمان به خدا! خدا هم فرموده است
و ما خلقت الجنّ و الإنس إلّا لیعبدون
تمام هدف من از خلقت عالم این است که آدمیان رو به من بیایند و با من در ارتباط باشند تنها من معبود و مطاعشان باشم تنها تقرّب به من و تحصیل رضای من انگیزه و محرکشان در تمام شئون زندگیشان باشد رکن اساسی کار هر مسلمان در جمیع فعالیتهایش تقرب جستن به خداست.